به منظور تلفیق و هماهنگی سازه و معماری در آفرینش معماری سازه پذیر، سوال اساسی این است که آیا می توان عوامل تاثیرگذار در این معماری و جایگاه هر یک از این عوامل را شناسایی نمود؟ بدین منظور در این مقاله کنکاش "نظریه معماری سازه پذیر" با استفاده از روش پژوهش نظریه پردازی داده بنیاد، به منظور روشن شدن شرایط علّی، شرایط مداخله گر، شرایط زمینه، راهبرد و پیامد معماری سازه پذیر دنبال می شود. نتیجه مستخرج از این مقاله نشان می دهد که برای طراحی معماری سازه پذیر، حصول شرایط علّی با خصیصه هایی نظیر علم گرایی و خرد نقادانه، رویکرد اساسی می باشد. همچنین شرایط مداخله گر در این معماری، زمینه تکتونیکی شامل؛ توان اجرایی، مسائل اقتصادی، زمین و همجواری ها، کاربری بنا، بوم و هویت بومی و اقلیم، فرهنگ و هماهنگی با زمانه و مقیاس بنا هستند که بر شرایط زمینه یا صفات تکتونیکی در سه حوزه عملکردی، کالبدی و معنایی اثر مداخله ای دارند. این صفات در 18 خصیصه (نظیر: هوشمندی، ایمنی، انعطاف پذیری، استحکام و تعادل، بهینه بودن، توجه به جزئیات، تعریف فضا، الهام از طبیعت، توجه به نیازهای پس از بهره برداری، وحدت، ترکیب با زمینه، تراش نیرویی و فرم بهینه، هندسه، تناسبات با مقیاس، پیام دهندگی، زیبایی، سازگاری و پایداری) می گنجند. راهبرد معماری سازه پذیر منتج از مقاله در دو بخش بررسی و اقدام دسته بندی می شود. در بررسی تکتونیکی و مقوله های تحلیل و تصمیم، طراح ملزم به توجه به معماری بومی و معماری اکوتک می باشد و در اقدام تکتونیکی، استفاده از پداگوژی سازاگرا در آموزش معماری سازه پذیر با مولفه های متعدد نظیر الگوی اکتشافی و تفکر انتقادی و خلاق الزامی است. پیامد بهره مندی از معماری سازه پذیر در مولفه های متعدد نظیر ارتقای آرامش و آسایش در محیط زندگی است.